هی !! آهی از ته دل!
ارسال شده توسط در 86/7/4:: 11:29 عصر
به نیمه ی ماه رمضون رسیدیم . تو این همه که داره از ماه مبارک میگذره نمی دونم چرا نتونستم درکش
کنم , بفهممش. دارم دیوونه میشم آخه چشم که رو هم بذاریم ماه رمضونم هم تموم شده ولی من به هیچ جا نرسیدم نه تنها نتونستم یه ذره بهتر از قبل بشم حتی نتونستم درست و حسابی دعا کنم و از خدا بخواهم گناهامو ببخشه و بدتر از این نشم! خدایا میترسم خیلی می ترسم ولی نمیدونم چی کار کنم ! اصلا نمیتونم درک کنم این ماه رو ... خیلی معمولی داره میگذره مثل همه ماه هایی که کاملا عادی میگذرن و آدم توجهی به گذشت زمان نداره , این یه فاجعه اس! آخه من چی کار کنم چه جوری با خدا حرف بزنم که حس کنم داره گوش میده و روشو از من برنگردونده .. میدونی گنگم ! تو هپروتم ! نمی دونم الان کجا وایسادم ! چی کاره ام ! روزهام همین طوری دارن میگذرن بدون اینکه یه ذره مفید باشن و یه ذره تغییری توشون احساس بشه ... باور کن همش نگرانم , نگران شب قدرم که بیاد و بره و من دوباره فرصت ها رو از دست بدم و نتونم اونجوری که آرامش بخشه به واسطه توجه خدا و بخشیده شدن گناهان ازش استفاده کنم . خیلی میترسم خیلی , حتی الان که دارم می نویسم صورتم داغ کرده و نگرانی همه وجودم رو گرفته . تو رو خدا برام دعا کنین . دعا کنین شب قدرو از دست ندم ... دعا کنین شب قدرو از دست ندم . دعا کنین درکش کنم ... خواهش میکنم .. می ترسم تا سال دیگه و فرصتی دوباره زنده نباشم ... مطمئنم اگه این فرصت رو هم از دست بدم میمیرم! روحم نابود میشه ! خدااااااااااااااااااااااااااا تو رو به حق پاکان و صالحان درگاهت امیدمون رو نا امید نکن و نگاهت رو از ما برنگردون ....

کلمات کلیدی :
نظر