تصور یا واقعیت!
ارسال شده توسط در 87/3/10:: 8:49 عصربه نام خدا
اگه بخوام با این دید و طرز تفکر جلو برم که خیلی بد میشه . این جوری هیچ وقت نمی تونم کاری انجام بدم.انتظاری که همه فرصت هام رو ازم میگیره و وقتی متوجه
از دست دادنشون میشم که خیلی دیره.میدونید هدفم رو گم کردم! البته به خودم هیج وقت اینو نمی گم و فکر می
کنم که هدف مشخصی دارم اما درواقع این طور نیست و من دارم دروغ میگم هم به خودم هم
به ... . (بهتره نگم به کی دیگه دارم دروغ می گم چون شرمندگی اش زیاده!!!)
چیزی که این وسط بیشتر اذیت می کنه، نوع نگاه و تصور دیگران از آدمه ! اونها چیزی
از آدم تصور میکنن و چیزی توی ذهن خودشون ازم شکل میدن که هیچ سنخیتی با واقعیت
وجودی من ( من نوعی و من شخصی!) نداره!
یکی از دوستام می گفت که فکر دیگران به خودشون مربوطه و اگر اونها در مورد آدم
درست فکر نمی کنن مشکل خودشون هست و اگه
قرار باشه از این نوع نگاه، کسی متضرر بشه اون کسی هست که داره یه جور دیگه فکر
میکنه. ولی من می گم که نوع نگاه اونا از نوع رفتار من شکل گرفته . اگه من این
احساس رو بکنم که دیگران دارن اشتباه در مورد من فکر می کنن یکی از علت های اصلی
اش، رفتار اشتباه من بوده . ( رفتار اشتباه ، رفتار دروغین ، تظاهر به یک رفتار
خاص در صورتی که نیت خالص نیست و ... )
کاش همیشه اون بعدی از رفتارمون که در ظاهر نمود داره با اون بعدی که در باطن داره
، یکی بود. ای کاش حداقل متوجه بشیم که هیچ وقت نمی تونیم پشت یک ظاهر مخفی بمونیم،
ظاهری که نشون دهنده باطن نباشه. ظاهر ما رو دیگران می بینن و باطنمون رو خودمون.
پس کسی که این وسط اذیت میشه و درد میکشه، ولی نمیتونه به روش هم بیاره، فقط
خودمون هستیم. ( البته هستن کسایی که خودشون رو راحت کردن و دیگه به باطن خودشون
هم نگاهی نمیندازن تا مبادا اذیت بشن و عذاب بکشن!)