گمراهی
ارسال شده توسط در 87/2/19:: 11:59 عصر
به نام خدا
چند روزی است که احساس میکنم به فراموشی رفتم. نه اینکه دیگران فراموشم کرده اند نه، بلکه خودم ، خودم را فراموش کرده ام.
شیطان را این روزها خیلی می بینم، زیاد با من حرف می زند و اطرافم چرخ می زند، تا مرا هم به دنبال خود بکشاند.
شاید این روزها که ، درگیری های فکری و روحی زیادی دارم و گاهی هم امیدهایم را در مرز از دست رفتن می بینم ، بهترین فرصت برای به دست آوردن قلب من ، توسط شیطان باشد.
خب او هم حق دارد . کارش این است و دنبال فرصت !
دنبال نفس ها و وجودهایی که به سبب فراموشی و غفلت ، حضور خدا در آنها کم است. حضوری که در سخت ترین شرایط ، محکم ترین ایمان ها را به وجود می آورد.
راستش در این موقعیت ها ، زیاد می ترسم. چون نه آنقدر ایمان محکمی دارم که چون سدی در برابر وسوسه هایش باشد و نه در برابر دلم می توانم سکوت کنم.
حرف زیاد دارم ولی ..... بگذارید در دل بمانند .... جای بعضی از نوشته ها جز صفحه دل نیست ....
چند روزی است که احساس میکنم به فراموشی رفتم. نه اینکه دیگران فراموشم کرده اند نه، بلکه خودم ، خودم را فراموش کرده ام.
شیطان را این روزها خیلی می بینم، زیاد با من حرف می زند و اطرافم چرخ می زند، تا مرا هم به دنبال خود بکشاند.
شاید این روزها که ، درگیری های فکری و روحی زیادی دارم و گاهی هم امیدهایم را در مرز از دست رفتن می بینم ، بهترین فرصت برای به دست آوردن قلب من ، توسط شیطان باشد.
خب او هم حق دارد . کارش این است و دنبال فرصت !
دنبال نفس ها و وجودهایی که به سبب فراموشی و غفلت ، حضور خدا در آنها کم است. حضوری که در سخت ترین شرایط ، محکم ترین ایمان ها را به وجود می آورد.
راستش در این موقعیت ها ، زیاد می ترسم. چون نه آنقدر ایمان محکمی دارم که چون سدی در برابر وسوسه هایش باشد و نه در برابر دلم می توانم سکوت کنم.
حرف زیاد دارم ولی ..... بگذارید در دل بمانند .... جای بعضی از نوشته ها جز صفحه دل نیست ....
کلمات کلیدی :
نظر