فراموش می کنیم...
ارسال شده توسط در 87/1/30:: 10:43 عصر
به نام خدا
باز هم دچار فراموشی می شویم، بی آنکه بدانیم. و هر روز خوابمان سنگین تر از دیروز
است. و هر روز کابوس های وحشتناک تری در انتظارمان هستند. منشا همه آنها هم خودمان
هستیم.
خدایا چقدر کم تو را می بینم.تو را در بین همه آرزوهایم گم کرده ام.حتی وقتی از تو
حرف می زنم در فکرت نیستم. و چقدر غفلت فاصله ها را زیاد کرده است.
خیلی وقتها یادم می رود که من را نگاه می کنی. خیلی وقتها ، خدایی ات را فراموش می
کنم، بندگی خودم را نیز.
خوش به حال دوستانت.
باز هم دچار فراموشی می شویم، بی آنکه بدانیم. و هر روز خوابمان سنگین تر از دیروز
است. و هر روز کابوس های وحشتناک تری در انتظارمان هستند. منشا همه آنها هم خودمان
هستیم.
خدایا چقدر کم تو را می بینم.تو را در بین همه آرزوهایم گم کرده ام.حتی وقتی از تو
حرف می زنم در فکرت نیستم. و چقدر غفلت فاصله ها را زیاد کرده است.
خیلی وقتها یادم می رود که من را نگاه می کنی. خیلی وقتها ، خدایی ات را فراموش می
کنم، بندگی خودم را نیز.
خوش به حال دوستانت.
کلمات کلیدی :
نظر