خدایا ! چی کار کنم ؟!
ارسال شده توسط در 86/6/13:: 12:0 صبح
به نام خدا
نمی دونم چی کار کنم .. سر دو راهی بدی موندم . تصمیم گرفتن خیلی سخته .. البته میدونم که آخرش کاری می کنم که نباید انجام میدادم . بدون فکر و بدون به کار گرفتن عقل . کاری که بیشتر از اینکه عقلم تو تصمیم گیری اش دخالت داشته باشه احساسم داره .
به خاطر خدا همه چیز رو گذاشتم کنار . همه چیزهایی که بهشون وابسته بودم اما یه وابستگی اشتباه و غلط .. اما نه .. به خودم که نمی تونم دروغ بگم به خاطر خدا نبود به خاطر خودم بود همش به خاطر خودم بود .. چون اونجوری خیلی داشتم اذیت می شدم .. تو زندونی که خودم , خودمو توش اسیر کرده بودم داشتم نابود میشدم . به خاطر رهایی خودم بود نه به خاطر خدا ... چه اشتباه بزرگی که فکر میکردم به خاطر خدا بوده .. مثل همه اشتباهاتی که مرتکب شدم و تاوان همه اونارو هم فکر میکنم دارم میدم ..
اما خداییش خیلی سخته خیلی .. اینکه بخوای متحول بشوی ! .. به این زودی ها فکر نمی کنم امکان پذیر باشه .. آدم شدن , متحول شدن ... خوش به حال اونایی که تونستن یه کاری تو این راستا انجام بدن!
منتظر تلفنم ... تلفنی که قصد ندارم جواب بدم اما منتظرشم! .. جالبه نه ؟ خب اینم یه مدلشه ..
امروز هم روز خوبی نبود یه روزی تقریبا مثل روزای هفته پیش ... هفته ای که خیلی بد گذشت , بد که میگم یعنی بد به مفهوم واقعی ..
ای خدا یعنی می شه یه روزی من از این حالت ها رها بشم .. یه روزی میشه که آدم بشم ..
خدایا میترسم از روزی که ضعف ایمانم منو به گمراهی بکشونه و نابودم کنه ...
خدایا کمکم کن .........
نمی دونم چی کار کنم .. سر دو راهی بدی موندم . تصمیم گرفتن خیلی سخته .. البته میدونم که آخرش کاری می کنم که نباید انجام میدادم . بدون فکر و بدون به کار گرفتن عقل . کاری که بیشتر از اینکه عقلم تو تصمیم گیری اش دخالت داشته باشه احساسم داره .
به خاطر خدا همه چیز رو گذاشتم کنار . همه چیزهایی که بهشون وابسته بودم اما یه وابستگی اشتباه و غلط .. اما نه .. به خودم که نمی تونم دروغ بگم به خاطر خدا نبود به خاطر خودم بود همش به خاطر خودم بود .. چون اونجوری خیلی داشتم اذیت می شدم .. تو زندونی که خودم , خودمو توش اسیر کرده بودم داشتم نابود میشدم . به خاطر رهایی خودم بود نه به خاطر خدا ... چه اشتباه بزرگی که فکر میکردم به خاطر خدا بوده .. مثل همه اشتباهاتی که مرتکب شدم و تاوان همه اونارو هم فکر میکنم دارم میدم ..
اما خداییش خیلی سخته خیلی .. اینکه بخوای متحول بشوی ! .. به این زودی ها فکر نمی کنم امکان پذیر باشه .. آدم شدن , متحول شدن ... خوش به حال اونایی که تونستن یه کاری تو این راستا انجام بدن!
منتظر تلفنم ... تلفنی که قصد ندارم جواب بدم اما منتظرشم! .. جالبه نه ؟ خب اینم یه مدلشه ..
امروز هم روز خوبی نبود یه روزی تقریبا مثل روزای هفته پیش ... هفته ای که خیلی بد گذشت , بد که میگم یعنی بد به مفهوم واقعی ..
ای خدا یعنی می شه یه روزی من از این حالت ها رها بشم .. یه روزی میشه که آدم بشم ..
خدایا میترسم از روزی که ضعف ایمانم منو به گمراهی بکشونه و نابودم کنه ...
خدایا کمکم کن .........
کلمات کلیدی :
نظر