ظرف!
ارسال شده توسط در 86/12/12:: 9:59 عصربه نام خدا
چقدر سخت است . نمی دانم اینهایی که ظریفیت و ظرف وجودی شان بالاست این همه را از کجا آورده اند. زندگی خیلی پیچیده تر از آن چیزی هست که فکر می کنم . همه قسمت هایش هم به هم گره خورده اند.کافی است کمی بی دقتی و بی فکری کنیم ، آن وقت همه چیز تحت تاثیر قرار می گیرد. بعضی از اشتباهات آنقدر عمیق هستند که تا سالها و شاید تا آخر عمر ، اثرش باقی می ماند .
چند وقتی باز می شود که خیلی چیزها را فراموش کرده ام . شاید مفاهیم انسانیت باشد.وقتی انسانیت را فراموش می کنم یاد خدا در وجودم کم رنگ می شود. و وقتی یاد خدا در وجودم کم رنگ می شود انسانیت از یادم می رود . به هم وابسته اند انگار!
دلم می خواست مدتی از این درگیری ها و خستگی های روزانه ام دور می شدم و فقط خودم می بودم و خودم و ... . دلم می خواست دنیا را لحظه ای فقط لحظه ای رها میکردم و آزاد میشدم از بند آن ... ای خدا ...
فکر میکنم اینها هنر نیستند، هنر آن است که در میان همه خستگی ها و در گیری ها به یاد همان چیزی باشم که قرار است در تنهایی ام به یادش باشم! آری هنر این است !
اما قبول کنید که گاهی آنقدر دنیا سنگینی اش را بر دوش مان می اندازد که حتی خودمان هم یادمان می رود چه برسد به هنرمان و هنرنمایی مان ! این جور موقع ها است که آدم دلش می خواهد تنها و دور از همه وابستگی ها باشد تا حداقل کمی خودش را پیدا کند.
اگر توانستید برایم دعا کنید.. صادقانه و خالصانه و از ته دل! ( دعا با اعمال شاقه!)