سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غبطه می خورم!

ارسال شده توسط در 86/11/28:: 10:31 عصر

به نام خدا
اتفاقی وارد دنیای وبلاگ نویسی نشدم . گفتم بنویسم تا با نوشتن آرام شوم و درد خود را بهتر بفهمم تا بتوانم راحت تر مداوایش کنم . شاید تنها وبلاگ نویسی باشم که می نویسم اما دلم نمی خواهد کسی مطالبم را بخواند!
و شاید هم مخاطبم فقط یک نفر باشد که دوست دارم فقط او بخواند . مضحک است می دانم . اما چاره ای نیست . مضحکانه زیستن هم عالمی دارد!
دفترم را بیشتر دوست دارم چون آنجا دیگر لازم نیست خیلی حرفها را سانسور! کنم. یا سعی کنم که خوب بنویسم . آنجا هر چه از دل می آید بر کاغذ مینشیند ، بدون هیچ تحریفی!
.( البته بعضی از حرفها هستند که جز دل هیچ جایی در این دنیا برایشان نیست. )   اصلا هر آنچه که سنتی است با جان آدمی بیشتر عجین است.

 این تکنولوژی در مقابل خیلی از چیزهایی که به انسان می دهد خیلی چیزهای با ارزش دیگر را از انسان می گیرد. و در مواردی با قیمتی بسیار گران تر .
نوشتن را دوست دارم اما استعدادش را ندارم! استعداد اینکه حرفها را در قالب کلمات زیبا و متناسب بر روی کاغذ
( البته در عصر حاضر بر روی ورد!) بچینم در وجود من نیست. اگر می نویسم تنها یک دلیل دارد و بس.
بعضی ها قلم گیرایی دارند. قدرت قلم شان از دور هم نمایان است. نمی دانم به حالشان غبطه بخورم یا نه ؟!
ولی راستش را بخواهید خیلی وقتها غبطه می خورم و یک " ای کاش"  ناقابل بر زبانم می چرخد. آنها خوب می توانند بر کلمات حکومت کنند. خوب می توانند حرفهایشان را در قالب کلمات بگنجانند . بسیار زیبا می گویند آنچه را می خواهند. و این هنر بزرگی است.
و همه هنرها بزرگ اند اگر کوچکشان نکنیم!





بازدید امروز: 6 ، بازدید دیروز: 107 ، کل بازدیدها: 224312
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ