چرا هنوز زنده ایم؟
ارسال شده توسط در 86/10/29:: 11:30 عصربه نام خدا
خواستم این بار هم ننویسم چون در مقام نوشتن و در مقام سخن گفتن از عظمت عاشورا نیستم. پس از این هم نخواهم نوشت. فقط برای آرام کردن دل خود آمده ام !
من آنقدر ضعیفم که حتی نمی توانم تمام این مصیبت ها را از روی کتاب ها بخوانم ! می ترسم از اینکه همه چیز را بخوانم و بشنوم و بعد از آن از غصه نمرده باشم. می ترسم از آنکه همه چیز را بدانم اما بعد از آن شاهد خنده ها و شادی های جاهلانه ام باشم. می بینی من حتی جرات خواندن ندارم چه رسد به نوشتن!
آخر مگر می شود کسی مصیبت کربلا را درک کرده باشد و بعد از آن بتواند آرام زندگی کند ؟ بتواند از ته دل بخندد؟ مگر میشود کسی آنچه بر سر اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمده است را درک کند اما تا آخر عمرش نگرید و شیون و زاری نکند ؟
می گوییم اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله ) مگر کم است ؟
چرا هنوز زنده ایم؟ چرا بغض خفه مان نمی کند ؟
آسمان ها و زمین ، کوهها و دریاها چرا اینقدر صبورند ؟ آخر صبر تا کی ؟
می دانم آنها هم منتظرند ...