چه فایده
ارسال شده توسط در 86/10/1:: 11:47 عصربه نام خدا
چند وقت پیش (24 اذر) دانشگاه برای عمره دانشجویی قرعه کشی کرد . خیلی ها تو قرعه کشی شرکت کرده بودن. اما از همه اونها تعداد کمی این سعادت نصیبشون شد.
فردای اون روز رفتم دانشگاه . چند تا از هم دوره ای های منم اسمشون در اومده بود. با یکی شون دم در دانشگاه ایستاده بودیم که یکی دیگه از بچه ها که اونم اسمش دراومده بود اومد. با من زیاد آشنا نبود ولی دوستم می شناختش . نمی دونم خوشحال بود یا نه ولی ظاهرا که خیلی خوشحال بود. شروع کردن به بد و بیراه گفتن ( اونم از نوع فاجعه آمیز!) به یکی از استادا ... من یه لحظه جا خوردم ! ... عمره ... غیبت .. فحش ... پوشش نامناسب ... چه تناسبی میتونن با هم داشته باشن ! نمیدونم شاید عقل من نمیتونه اینا رو با هم جمع کنه و در کنار هم قرار بده ... فکر میکنم آدم وقتی میتونه کسی را خوب ستایش کنه که بنده خوبی براش باشه و وقتی میتونه بنده خوبی باشه که قدمی جز به رضایت مولاش بر نداره ..
به هر حال خدا هیچ کاری رو بی هدف انجام نمیده ... من ظرفیت درک ندارم!
آخرش با خودم گفتم :" تو به جای اینکه به اون نگاه کنی به وجود خودت نگاه کن که پره از این ضدو نقیض ها . از رفتارهای دیگران هم میتونی درس بگیری و متوجه اشتباهات خودت بشی فقط همین. تو تا وقتی وجودت پره از اشتباه و حرف بدون عمل، نمی تونی دیگران رو متوجه کنی"
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مراسم دعاهایی مثل دعای عرفه که می رویم نیز ، همین طور است . دعا میخوانیم اما چه خواندنی ... چگونه میتوانیم بگوییم محفل دعا و توبه .. .. حتی التماس دعاهایمان هم کلیشه ای شده ... هزاران عمل ضدو نقیض انجام میدهیم که نمیدانم چگونه می شود آنها را باهم جمع کرد.
دلم پر است دلم از دست خودم گرفته است....