اهل قبور!
ارسال شده توسط در 88/3/6:: 12:51 صبحبه نام خدا
همیشه الفتم با اهل قبور بیشتر بوده!! احتمالا به خاطر اونهایی هست که خیلی دوسشون دارم اما این دنیا نیستن! وقتی میرم به دیدنشون و از قبرستان ها بازدید می کنم! هم خیلی آروم میشم، هم خیلی آشفته.. خب البته طبیعیه و خیلی ها مثل من هستن یا شاید هم من مثل اونها هستم.. چه فرقی میکنه مهم اینه که همه مثل همیم..
خیلی خوبه که آدم یه سنگ صبور داشته باشه که هر وقت دلش گرفت و خواست حرف بزنه بدون هیچ ترس و تردید و رودربایستی حرفشو بهش بزنه.. و من، نه یکی، بلکه ازاین سنگ ها زیاد دارم.. صاحب خیلی از این سنگ ها رو وقتایی که بودند، ندیدم و نمی شناختم اما بعدها شناختم و شدم مریدشون! (مرید برای من یه مفهوم دیگه داره و شاید با اون مریدی که تو ترجمه میکنی یه کم زیاد فرق داشته باشه..) خیلی شون رو هیچ وقت ندیدم اما با این حال وقتایی که بهشون سر میزنم، حسابی هوامو دارن و همین کاراشون باعث میشه که بیشتر بهشون وابسته بشم و مریدتر بشم! اگه فرصتی شد معرفی شون میکنم..
**انس من با اون دنیاییها اونقدر زیاده که هر کسی رو هم این دنیا دوسش داشته باشم میفرستمش اون ور تا ارتباطم باهاش قوی تر بشه! پس سعی کنید دوستون نداشته باشم چون ممکنه شما هم مجبور بشید یه سنگ صبور جدید بهم هدیه بدید!
**این نوشته ام دلیل خاصی نداره، به عبارت دیگه هدف خاصی نداره.. فقط میخواستم درباره یه کسی بنویسم که خیلی بهش ارادت دارم (با اینکه هرگز ندیدمش)، اما الان نتونستم بنویسم.. تو وجود من بزرگتر از اونه که قلم ضعیف من بتونه درباره اش بنویسه...