محبوب من
ارسال شده توسط در 87/12/17:: 8:21 عصربه نام خدا
می دانی! می دانم که میدانی!
می دانی دلم چقدر برایت تنگ شده. گاهی احساس می کنم نزدیک است که در فراقت جان دهم! به تو که می اندیشم ناگاه خود را در میان رویاها می یابم و بی اختیار اشک از چشمانم سراریز می شود. چه رویاهای زیبایی با تو دارم و چه دنیای زیباتری، در این رویاها، با تو و در حضورت، برای خود ساخته ام. با اینکه فاصله ها بر درد فراقم می افزایند اما من با یاد تو و به امید نگاه های پنهان و مهربانت ، بارها و بارها اوج گرفته ام. کاش لیاقت حضور می یافتم آنگاه دلم بهانه ای می یافت برای رها شدن، برای سبک شدن و برای پاک شدن!
محبوب من! مرا فرصت دیداری بده که دیگر طاقت دوری ات را ندارم. مرا فرصت دیداری بده....
کلمات کلیدی :
نظر