سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فکر بهبود خود ای دل ز ره دیگر کن

ارسال شده توسط در 89/6/4:: 1:20 صبح
به نام خدا
سلام یار بی همتای من، انیس و مونس شبهای غربت زده و امید و پناه روزهای غفلت زده ام...
بی مقدمه ...
خیلی فکر کردم، خیلی، به گذشته و حالم. خواستم بگویم ، نه  خواستم اعتراف کنم که حق داری، تو حق داری  و من حقم است... هیچ چیز از عدالت تو کم نکرده، من عینکم را گم کرده ام، عینک چند بعدی دیدن را. از این روست که هرجا کم می آورم، چشم هایم  را به روی واقعیات می بندم و نگاه های وقیحانه و بی نورم به سمت تمام نورانیت تو نشانه می روند که کجاست عدل تو! ..... و چه ناسپاسم من...
جان من! آنچه برایم پیش آمده کمترین جریمه ای است که میتوانستم بابت گستاخی ها و ناپاکی هایم پرداخت کنم... تو خوبی، خیلی خوب، خیلی بیشتر از آنچه ذهن ناپاک من بتواند خوب بودنت را ترجمه کند. هر چه بیشتر  انس میگیرم با مهربانی هایت، شرمسارتر می شوم بابت بی انصافی ها  و ناسپاسی هایم.
تو در این ماه به من فرصت دادی، فرصت دادی که برگردم و تجربه کنم حضور گرمت را در جان خسته  و سردم. راستش را بگویم؟! نتوانستم!
نتوانستم چون کفر گفتم آن زمان که از رحمتت ناامید شدم. ناامید شدم چون تصور کردم اشتباهاتم بخشودنی نیست، چون بزرگی تو را با کوچکی خودم مقایسه کرده و نتیجه های شگرف گرفتم! چه مقایسه اشتباهی و چه اشتباه بزرگی.
رب من! تو با بزرگی ات بگذر و از در رحمتت برای این وجود خطاکار بخواه و اذن بده که به سویت بازگردد و فرصتی یابد برای آغازی دوباره.




بازدید امروز: 12 ، بازدید دیروز: 9 ، کل بازدیدها: 224598
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ