سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دل

ارسال شده توسط در 86/9/9:: 11:44 عصر

به نام خدا

دلم بدجور سر ناسازگاری با من پید ا کرده است ، آرام و قرار ندارد و گویی آرامش دیگر به سراغش نخواهد آمد که این چنین بی تابی میکند.
به دنبال آرامش است اما راه بدست آوردن آن را نمی داند برای همین است که بیشتر وقتها خود را با  آرامشی کاذب سرگرم می کند تا لحظه ای از اضطراب به دور باشد و همین کار دل، مرا بیشتر آزار می دهد!
بارها با دل سخن گفته ام ! با او به بحث و مناظره نشسته ام ! هدف را به او گوشزد کرده ام !

بارها و بارها  سرزنشش کرده ام ! که آخر این چه روندی است که در پیش گرفته است ! چرا هر روز سازی میزند و هر لحظه نوایی دارد ؟
چرا در سردرگمی است ؟ چرا حیران است ؟ مگر سعادت کجاست که این چنین در یافتنش چون بی خبران می ماند ؟
بارها ملتمسانه به او گفتم بیا با هم قدم در این مسیر بگذاریم ، به گفتم که اگر همراهی ام نکند من نخواهم توانست به مقصود برسم . به او گفتم که در این راه باید همه چیز را گذاشت و گذشت...
اما .....می ترسد .... از همه آن چیزهایی که باید بگذارد و بیاید می ترسد ....
می ترسد از خالی شدن ... از تنها ماندن .... از ترک وابستگی ها.... 

به او وعده آرامش دادم ....به او وعده دادم که اگر بیاید و مرا یاریم کند  ، درونش را پر از نور خواهند کرد ... به او وعده دادم لذتی را خواهد چشید که هیچ لذتی بالاتر از آن نیست ....
و من هر روز این حرف ها را با او تکرار میکنم تا فراموشش نشود ... تا یادش بماند، دلی میزبان نور خواهد بود که خالی باشد از هر آنچه غیر از نور است!


 





بازدید امروز: 18 ، بازدید دیروز: 58 ، کل بازدیدها: 220468
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ