سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کفش هایم کو؟

ارسال شده توسط در 89/2/31:: 10:54 صبح
کفش هایم کو؟
چه کسی بود صدا زد سهراب؟
آشنا بود صدا مثل هوا با تن برگ،
بوی هجرت می آید، بالش من پر آواز پر چلچله هاست
باید امشب برم،
من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم،
حرفی از جنس زمان نشنیدم.
هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود، کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد،
هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت،
باید امشب بروم،
باید امشب چمدانی را که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد،بردارم،
و به سمتی بروم که درختان حماسی پیداست.
رو به آن وسعت بی واژه که همواره مرا میخواند، یک نفر باز صدا زد سهراب!
کفش هایم کو؟





بازدید امروز: 10 ، بازدید دیروز: 3 ، کل بازدیدها: 219957
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ